به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ نارضایتی عمیق اجتماعی از عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم کار را به آنجا رساند که در دوره دوم و سال های پایانی، «امید» حلقه مفقوده جامعه ایران بود. حتی کارنامه تقریبا هیچ حسن روحانی و عدم تحقق وعدههای او باعث قهر بخشی از مردم برای شرکت در انتخابات و صندوقهای رأی شد. روحانی طی 8 سال گذشته کاری کرد که شعار تدبیر و امید دولتش به عکس خودش یعنی سوءتدبیر دولت و ناامیدی اجتماعی تبدیل شود. تورمهای چندصد درصدی در بخشهای مسکن، خودرو و ارز، افزایش بیکاری، جهش نقدینگی، بدهی دولت، کسری بودجه و سایر آمارهای بد اقتصادی که نتیجه عملکرد ضعیف روحانی بود، همه و همه در خاموشی چراغی به اسم امید در جامعه مؤثر بود.
بی شک در جامعهای که سطح فساد آن بالا باشد، سطح اعتماد عمومی به مسؤولان به پایینترین حد خود میل میکند. وقتی در جامعهای دولتمردان جرائمی را مرتکب شوند یا قوانین و مقررات را دور بزنند، آنگاه افکار عمومی ارزشهای درجه اول جامعه مانند «عدالت» را گوشه رینگ می بینند که هروز توسط یک مسئول لگدمال می شود پس اعتماد خود به دولت را از دست می دهند.
اعتماد عمومی به دولت، شرط اقتدار و عزت و پیشبرنده برنامههای دولت است و میتواند برای رئیسجمهور یک کشور، یک ذخیره اخلاقی و معنوی قلمداد شود. این در حالی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم بروز و ظهور پروندههایی چون حقوقهای نجومی، فساد در خصوصیسازی و واگذاریها )هفتتپه، دشت مغان و...)، رانت و دزدی در ارز ۴۲۰۰ تومانی و پروندههای فساد در مجتمع گوشت اردبیل، نگین غرب، ایرانخودرو، صندوق ذخیره فرهنگیان، بانک سرمایه و... آسیبهای جدی به سرمایه اجتماعی دولت وارد کرد.
علاوه بر حجم وسیع فسادها، خلف وعدههای دوره اول و دوم دولت تدبیر و امید نیز یکی دیگر از نکات قابل تأملی است که بر زخم افکار عمومی نمک پاشید و اعتماد مردم به دولت را مخدوش کرد.
وعده رونق اقتصادی، وعدههای دلاری روحانی، وعده رونق بورس، وعده گشایشهای اقتصادی، مهار و کنترل تورم، رفع تحریمها و مشکلات بانکی، تنها بخشی از وعدههای روحانی طی 8 سال گذشته بود که به هیچیک از آنها عمل نشد.
همین وعده دادن و عمل نکردن و حاشیههای ریز و درشت برخی مواضع و اظهارات رئیسجمهور بر شکاف بین مردم و دولت مستقر دامن زد. به طور نمونه میتوان به نظرسنجی ماشینی رئیسجمهور اشاره کرد یا به بخشی از اظهارات او و هوادارانش که اگر ما نبودیم جنگ میشد، دلار 50 هزار تومان میشد و...!
اکنون دولت سید ابراهیم رئیسی در همین مدت کوتاه با حضورش امید را به جامعه تزریق کرده است؛ امیدی که هم ستایش منتقدان را برانگیخته و هم صحبت درباره احیای اعتماد را پیش کشیده است .اقدامات انقلابی همراه با عقلانیت دولت و همراهی رئیسی و کابینه وی با مردم در همین مدت کوتاه به دنبال آن است که ورق را برگرداند و اعتماد آسیب دیده مردم را ترمیم و باری دیگر اعتماد بین مردم و دولت را احیا کند.
دولت مردمی کار خود را در حالی آغاز کرده است که اظهارات مسئولان آن ازجمله شخص رئیسجمهور، نشان از منظومه فکری عدالتخواهانهای دارد که درصدد است ضمن التیام زخمهای عمیق معیشتی مردم، طعم خوش عدالت را نیز به آنها بچشاند.
در واقع می توان گفت جای بسی تأسف است، که رفتار برخی مسئولان اجرایی مخصوصا در سالهای اخیر بهگونهای بود که این روزها «مردمی بودن» مسئولین دولتی یک الزام شده و باید به آن سمت حرکت کنیم تاجایی که جابجایی با وسیله نقلیه عمومی، حضور مستمر بین مردم و ... باعث تعجب و واکنش خیلی از مردم شده است والا اگر طبق همان آرمانهای انقلاب ۵۷ حرکت میکردیم، «مردمی بودن» کف مطالبات بود و باید رعایت میشد چراکه مردم ما با انقلاب اسلامی «به مواضع فکری و جهانبینی اصیل اسلامی بازگشتند بنا شد با موازین اسلامی جامعه خود را بنا کنند.» که می توان گفت جهتگیری دولت مردمی برای احیای آرمانهای انقلاب اسلامی خود امیدوارکننده است.
رهبر حکیم انقلاب درباره مردمی بودن فرمودند؛ مردمی بودن مقوله گستردهای است و جلوههایی دارد. یک جلوه همین رفتن میان مردم و شنیدن بیواسطه از مردم است. این حرکت بسیار خوب و مستثنی که دیروز جناب آقای رئیسی انجام دادند که رفتند خوزستان در میان مردم، با مردم، از آنها شنیدند، با آنها حرف زدند، اینیک جلوه از مردمی بودن است که بسیار کار خوبی است. اشاره حضرت ایشان به سفر سید ابراهیم رئیسی به استان خوزستان است که بلافاصله پس از رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت مردمی انجام شد و رئیسجمهور به جای آنکه صبح جمعه متوجه شود چه زخم عمیق بنزینی بر تن رنجور ملت نشسته است، صبح جمعه عازم پرفرازوفرودترین استان کشور شد تا از نزدیک ببیند مردم از چه زخمهایی رنج میبرند.
حرف زدن با مردم و مشکلات را و راهحلها را با مردم در میان گذاشتن هم یکی از جلوههای مردمی بودن است که رهبر انقلاب ضمن اشاره به آن خطاب به اعضای تازهکار دولت مردمی، گفتند مسائل تان را با مردم مطرح کنید. یکوقت مشکلی وجود دارد، راهحلّی [هم] وجود دارد. البتّه سعی کنید حرف زدن شما موجب یأس مردم نشود که بعضی بیتوجّهی میکنند به این نکته و حرف نامناسب و خلاف واقع میزنند که موجب ناامیدی مردم میشود؛ نه، هر مشکلی راهحلی هم دارد. با مردم در میان بگذارید، با مردم حرف بزنید، از مردم کمک بخواهید در موارد مختلف، هم کمک فکری، هم کمک عملی. در یک جاهایی یک خطایی اتّفاق میافتد -خب همه ماها اشتباه میکنیم دیگر؛ خطا در کار ماها کم نیست- از مردم عذرخواهی کنید؛ صریحا [بگویید] این اشتباه شده، از مردم عذرخواهی کنید. مردمی بودن جهات مختلف دارد. گزارش خدمات خودتان را هم به مردم بدهید؛ گزارش صادقانه، بدون مبالغه، بدون بزرگنمایی؛ صادقانه [بگویید] این کارها را انجام دادهاید. مردمی بودن اینها ست؛ اینها جهات مختلف مردمی بودن است.» با مردم حرف زدن روی دیگر سکه، از بالا به پایین به مردم نگاه نکردن است یعنی اگر مسئولی نگاه بالا به پایین نداشته باشد حتماً تصمیمات را با مردم در میان میگذارد تا حادثه تلخ بنزینی 98 تکرار نشود. این در حالی است ما تجربه افزایش قیمت بنزین در پایان دهه هشتاد را داشتیم که به دلیل سخن گفتن مسئولان با مردم، فارغ از کارشناسی بودن یا نبودن آن، با موفقیت انجام شد.
رهبر معظم انقلاب در نخستین دیدار رئیسجمهور و اعضای هیات دولت سیزدهم به این مأموریت مهم دولت نیز اشاره کردند و گفتند: «مساله احیای اعتماد مردم و امید مردم بسیار چیز مهمی است، چون اعتماد مردم بزرگترین سرمایه دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه میآیند و کمکتان میکنند؛ این بزرگترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البته این متأسفانه یک مقداری آسیب دیده و باید این را ترمیم کنید و راهکارش هم این است که حرف و عمل مسؤولان یکی باشد. وعدهای اگر به مردم دادید، طبق آن وعده اگر عمل کردید، مردم به شما اعتماد پیدا میکنند. اگر شما وعده کردید و عمل نشد یا گفتید فلان کار شده، مردم در واقعیت دیدند نشده، اعتماد مردم سلب میشود؛ واقعا باید خیلی به جد مراعات کنید این معنا را
گزارش از مسلم خلخال